باز هم نوئه و باز هم سینمای آزار. همه آنچیزی که نوئه دارد و به آن مینازد مثبت اندیشیِ یک عده روشنفکر است! وگرنه سینمای نوئه آنقدر که مینماید جدی نیست. یک مشت دغدغۀ پست مدرن یا حتی خیلی فراتر از آن شاید ترانس مدرن که اصلا قصه ندارد؛ اصولا این دغدغه ها استعداد تبدیل شدن به قصه ندارند. مثل این است که من بیایم و فیلمی از روزهایی که وب مینویسم بسازم اصلا به دوربین هم نیازی نیست کافی است یک برنامه اسین رکوردر نصب کنم و از صفحه وب فیلم بگیرم! اگر روزی دنیا به جایی برسد که به همچین فیلمهایی جایزه بدهد دیگر جای زیستن نخواهد بود. فکر میکنم با روی کار آمدن امثال نوئه این اتفاق بیافتد البته فیلم عشق از نوئه کاملا از دیگر فیلمهاش متفاوت است و امیدوارم از این به بعد مثل آن فیلم ساختن را ادامه دهد! برگشت ناپذیر را وقتی دیدم که اوضاع روحی مساعدی نداشتم؛ طبیعتا حالم را بدتر کرد مخصوصا صحنههای درگیری توی کلاب!
ادامه مطلب
درباره این سایت